دلهره های یک نویسنده
خسته
بی حوصله
پکر
ساده بگم حرصم دراومده!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!*+#-_()&!؟
کافیه یه پشه تو فضای که دو روز،یه هفته،یه ماه،چند ماه،براش زحمت کشیدی که ایجاد کنی پر بزنه تا همه حس و زمینه فکریت بپره.لعنتی+#-_()&!؟
هنوز این رمان تموم نشده یه ایده دیگه مث خوره اومد چسپید به مغزم.
این یعنی مرگ کار فعلیت؛دوگانگی.
گند قضیه بالا اومد*+#-_()&!؟
نظرات شما عزیزان:
قلمه خیلی خوبی دار ی...افرین
چه عالي يه رمان جديد
به اكتيو بودن افكارتون تبريك ميگم
پاسخ: نه این وحشتناکه. من برای بعد از این کار ایده ای دیگه داشتم.و یه رمان نیمه تموم که با شروع این رمان کنار گذاشتمش و باشد تموم شه. و حالا با این یکی شد. سه تا. این یعنی کابوس محض.
به اكتيو بودن افكارتون تبريك ميگم
پاسخ: نه این وحشتناکه. من برای بعد از این کار ایده ای دیگه داشتم.و یه رمان نیمه تموم که با شروع این رمان کنار گذاشتمش و باشد تموم شه. و حالا با این یکی شد. سه تا. این یعنی کابوس محض.
!!!!
بـــــــــله...
من همیشه این کارو میکنم میگم شاید به دردت بخوره!!
ایده جدید رو مینویسم...بعد برمیگردم قبلی رو تموم میکنم!چون من تا ایده جدید رو شده توو 2خط رو کاغذ نیارم مثله خوره مغزمو میخوره!
منظورم این نیس که رمان رو ول کنی و یه داستان جدید خلق کنی!
منظورم اینه که آب و خاک رو آماده کنی و بذاری کنار یا حتی گلش رو درس کنی بعد که قبلی رو تموم کردی بیای سره این یکی و خلقش کنی!!!
این علامتا رو حال کردم!!
هر روز روزگار من...
آخرشم عکس رو ندیدم!شده یکی از آرزوهام!! :دی میزنم میگه پیدا نمیکنه!
قلمت گرم دوست نویسنده
بـــــــــله...
من همیشه این کارو میکنم میگم شاید به دردت بخوره!!
ایده جدید رو مینویسم...بعد برمیگردم قبلی رو تموم میکنم!چون من تا ایده جدید رو شده توو 2خط رو کاغذ نیارم مثله خوره مغزمو میخوره!
منظورم این نیس که رمان رو ول کنی و یه داستان جدید خلق کنی!
منظورم اینه که آب و خاک رو آماده کنی و بذاری کنار یا حتی گلش رو درس کنی بعد که قبلی رو تموم کردی بیای سره این یکی و خلقش کنی!!!
این علامتا رو حال کردم!!
هر روز روزگار من...
آخرشم عکس رو ندیدم!شده یکی از آرزوهام!! :دی میزنم میگه پیدا نمیکنه!
قلمت گرم دوست نویسنده
ارسال شده توسط آ.آ در ساعت 20:6